Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایسنا»
2024-05-05@00:47:41 GMT

می‌توانیم تاریخ را از ادبیات استخراج کنیم؟

تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۹ | کد خبر: ۲۹۶۵۴۸۳۴

می‌توانیم تاریخ را از ادبیات استخراج کنیم؟

محمد شادروی‌منش با بررسی چگونگی استخراج تاریخ از ادبیات می‌گوید: مورخان راستین موظف هستند خاطرات، سفرنامه‌ها و مطالبی را که به صورت تاریخ شفاهی هستند با هم سنجش کنند و بتوانند از بین آن‌ها تاریخ علمی دقیق بی‌طرفانه‌ای استخراج کنند.

این عضو هیئت علمی گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خوارزمی در گفت‌وگو با ایسنا، درباره وضعیت حفظ تاریخ شفاهی و میراث مستند به ویژه در روزگار کرونایی و تاثیرگذاری آن بر ادبیات و همچنین تاثیرپذیری‌اش، اظهار کرد: تاریخ شفاهی در بخشی از روند کلی تاریخ‌نگاری و پایه اصلی آن تاریخ است اما این‌که چقدر بتوانیم این تاریخ را از ادبیات استخراج کنیم، مقوله جدایی است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

تا پیش از گسترش رسانه‌های جمعی از قبیل روزنامه‌ها و در ادوار قبل‌تر رادیو و تلویزیون، جمع‌آوری منابع اطلاعاتی به گونه‌ متفاوتی بود؛ یعنی اگر ما بخواهیم از ادبیات قدیم‌مان اطلاعات تاریخی استخراج کنیم، ناگزیریم هم به منابعی که مستقیما به دلیل ثبت وقایع تاریخی نگاشته شده‌اند و هم متون ادبی‌ای که به طور ضمنی مطالب تاریخی در مطاوی خودشان دارند، مراجعه کنیم.

او افزود: اما مقوله تاریخ شفاهی از مغرب‌زمین، و در برخی از دانشگاه‌های اروپا و آمریکا شروع شده و به ویژه در دهه‌های اخیر این کار صورت گرفته و موج آن خود به خود به ایران هم رسیده، و سازمان‌های دولتی تا حدودی متولی این کار شده‌اند. پایگاه اصلی تاریخ شفاهی کشورهای مغرب‌زمین بوده ولی سازمان‌هایی هم از قبیل کتابخانه ملی و حتی مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگ و ادب پایداری و سازمان‌های دولتی از این قبیل مسئولیت این کار را بر عهده گرفته‌اند.

شادروی‌منش سپس به ثبت تاریخ شفاهی توسط دانشگاه‌ها اشاره و بیان کرد: بعضی از سازمان‌های کوچک هم در دل خودشان چنین پایگاه‌هایی را ایجاد کرده‌اند؛ از جمله دانشگاه‌ها. برخی از دانشگاه‌ها به جمع‌آوری حافظه سازمانی خودشان اقدام کرده‌اند؛ مثلا در دانشگاه خوارزمی چنین اقدامی شده است و با پیشکسوتان دانشگاه شروع به گفت‌وگو و استخراج اطلاعات کرده‌اند. از دل مطالب مربوط به دانشگاه، بخشی از تاریخ معاصر ایران هم اخراج شده که این تاریخ شفاهی مورد نظر اهلش، همان تاریخ معاصر است و به تاریخ گذشته ایران ارتباطی ندارد که ما بخواهیم ضرورتا مطالب را از متون ادبی استخراج کنیم.

این مدرس زبان و ادبیات فارسی در ادامه گفت: اما این به معنی آن نیست که متون ادبی امروز ما از مطالب تاریخی خالی هستند. بخشی از تاریخ معاصر ایران را می‌توانید هم در رمان‌های فارسی و هم در داستان‌های کوتاه و شعر فارسی جست‌وجو کنید؛ چه آن‌ها که به تصریح به موضوع پرداخته‌اند و چه آن‌ها که از نمادهایی استفاده کرده‌اند. مثلا اگر کتاب «سرگذشت کندوها»ی جلال آل احمد را ببینید، در حقیقت می‌شود گفت یک‌جور روایت نمادین است از مسئله ملی شدن صنعت نفت در ایران.

او با بیان این‌که کتاب‌ها و مجموعه شعرهای بسیاری داریم که بخش‌هایی از تاریخ را می‌توانید در آن‌ها ببینید اظهار کرد: مثلا احمد شاملو شعر معروفی به نام «با چشم‌ها» دارد که به وقایع تاریخ چند دهه پیش ایران می‌پردازد و در آن شعر از نمادهایی برای بیان موضوع مورد نظر خودش استفاده کرده؛ نظایر این‌ها بسیار است. به هر حال به اعتقاد من این رویکرد جدید به مسئله تاریخ شفاهی، رویکرد بسیار خجسته‌ای است و از دل این‌ها قطعا بخش‌هایی پنهان و نامکشوف از تاریخ معاصر ایران استخراج خواهد شد.

شادروی‌منش همچنین با اشاره به وظیفه مورخان در استخراج تاریخ از ادبیات گفت: نکته‌ای مهم در تاریخ شفاهی معاصر ایران این است که بخشی از آن تاریخ شفاهی به تدریج به صورت مکتوب هم درآمده است. مثلا اگر به کتاب‌های خاطرات اهل سیاست، دانش، فرهنگ و هنر اهل ایران معاصر نگاه کنیم، در این کتاب‌های خاطره‌نویسی عموما یک نوع نگاه شخصی و یک‌بعدی وجود دارد و در بسیاری از مواقع چنین است که شخص وقایع تاریخی را به نفع خودش توجیه کرده است؛ آگاهانه یا ناآگاهانه، و از زاویه دید خودش به مسائل نگاه می‌کند. مورخان راستین موظف هستند این قبیل مطالب را چه کتاب‌های خاطرات، سفرنامه‌ها و مطالبی را که به صورت تاریخ شفاهی هستند با هم سنجش کنند و بتوانند از بین آن‌ها تاریخ علمی دقیق بی‌طرفانه‌ای استخراج کنند. 

او همچنین با بیان تاثیرات مثبت و منفی ویروس کرونا بر زندگی مردم گفت: کرونا نحوه معیشت اجتماعی مردم ما را به تمامی دگرگون کرده که شامل تغییرات بنیادی و اساسی در شیوه تعامل جامعه در عرصه‌های مختلف مثل اقتصاد، فرهنگ، هنر و ... است. جنبه‌های منفی آن این است که به هر حال جامعه را مقداری به طرف در خودفرورفتگی برده و بخشی از ارتباطات را محدود کرده است. خیلی از افرادی را که عموما از پیشکسوت‌ها و از نسل‌های گذشته هستند و با فناوری‌های جدید کمتر آشنایی دارند، مقداری منزوی کرده است. البته می‌توان از تبعات منفی آن به نحوی گذرد کرد یعنی کسانی که با این تکنولوژی‌ها و فناوری‌ها آشنایی دارند کمک کنند تا این افراد هم بتوانند از این مسئله عبور کنند. اما جنبه مثبت آن هم این است که ارتباطات را از جهاتی گسترش داده؛ یعنی استفاده کردن از رسانه‌های دیداری و شنیداری و شبکه‌های اجتماعی که به صورت جهانی وجود دارد، این ارتباطات را خیلی تقویت کرده و به تدریج سازمان‌ها و نهادهایی که از قبل به شیوه‌های سنتی فعایت‌های فرهنگی، علمی و هنری داشتند متوجه شدند این روند، روند نسبتا طولانی‌ای خواهد بود و چاره‌ای جز این نداریم که با شرایط جدید هماهنگ شویم. از جمله نهادهایی مثل شهر کتاب برنامه‌هایی را به صورت مجازی ارائه می‌کنند. به اعتقاد من در موضوع کرونا هم باید جنبه‌های مثبت دیده شود و هم منفی. باید سعی کنیم با گسترش جنبه‌های مثبت آن بر جنبه‌های منفی آن غلبه کنیم.

محمد شادروی‌منش در پایان با آرزوی این‌که هم‌وطنان‌مان از این بلا دور بمانند بیان کرد: امیدوارم بتوانیم در آینده‌ای نزدیک روابط درست انسانی نزدیک و تنگاتنگی را که از قبل داشتیم دوباره برقرار و حتی آن را نسبت به آن‌چه پیش از کرونا بوده تقویت کنیم.

انتهای پیام

منبع: ایسنا

کلیدواژه: میراث کرونا میراث مستند تاریخ شفاهی میراث مکتوب استخراج کنیم تاریخ شفاهی تاریخ معاصر معاصر ایران دانشگاه ها سازمان ها کتاب ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۹۶۵۴۸۳۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟ (+عکس)

ماشاالله قصاب از جمله نام‌هایی است که با ماجرای اشغال سفارت آمریکا گره خورده و پس از فعالیت‌های پر حرف و حدیثی در ابتدای انقلاب به یکباره کمرنگ و ناپدید شد. برخی خبرها حاکی از درگذشت او در دهه‌ی نود است.

مهدی یزدانی خرم، نویسنده، در صفحه‌ی اینستاگرام خود نوشت:

یک لُمپنِ مرموز گم شده… به ماشاالله قصاب مشهور بود. مردی که نه کسی از گذشته‌اش خبر داشت نه فهمید چه به سر او آمد. اما در خاطرات آدم‌های اول انقلاب ۵۷ بعید است نام‌اش نیامده باشد.

به گزارش انصاف نیوز، یکی از مرموزترین چهره‌هایی که کمتر از یک سال بر میل خود راند و بعد گم شد!. می‌گویند فریدون فروغی فقید آن ضدابتذالِ کبیر ترانه‌ی «حقه» یا همان «مشتی ماشالا» را درباره‌ی او خوانده که پر ‌ی‌راه هم به نظر نمی‌رسد. در غورم در تاریخ پی تمام گم‌شده‌ها می‌گردم. اما برخی از این گم‌شده‌ها چنان پررنگ بوده‌اند که شاید نباید گم می‌شده‌اند، نمونه‌اش همین جناب که عکس‌اش را کنار سالیوان آخرین سفیر آمریکا در ایران می‌بینید. ماشاالله کاشانی‌خواه.

در فضای وب چیز چندانی درباره‌اش وجود ندارد. همین‌که از ۲۵ بهمن تا اواخر تابستان سال ۵۸ مامور کمیته‌ی حفاظت از سفارت آمریکا می‌شود. در ماجرای دستگیری محمدرضا سعادتی که برای شوروی کار می‌کرد نقش ایفا می‌کند و بعد بیرون‌راندن‌اش از سفارت (با سالیوان خیلی دوست شده بوده)! به دستگاه خلخالی می‌رود در حوزه‌ی موادمخدر. اما ماشاالله خود اهل بخیه یا دقیق‌تر «بخیه‌ها» بوده. جوری که نوشته‌اند «خلخالی از دست او به تنگ آمده‌بود»!

او رقیب محمد گاوی‌نامی بوده که خود را به چریک‌های فدایی منتسب می‌کرده و می‌خواسته سفارت آمریکا را در ۲۵ بهمن ۵۷ فتح کند که یزدی دست‌به‌دامن قصاب می‌شود و خب قصاب گاو را زمین می‌زند و پیروز میدان می‌شود.

تاریخ پر است از آنان که از ناکجا آمدند اما حسابی اسب خود راندند. ماشاالله شد محبوب سفارت. پول می‌گرفت برای ویزاگرفتن. رشوه می‌گرفت برای ردکردن کسانی‌که می‌خواستند از ایران بروند. او کاسب ترس، اضطراب و بی‌نظمی‌ای بود که درش می‌تازاند. جالب این‌که او «نفوذ» داشت و حتا وقتی ثابت شد در چند ماه قدرت چه‌ها کرده و بحث محاکمه‌اش پیش آمد، گم شد.

مثل «زهرا خانم» آن زن انقلابی عاشق قطب‌زاده که ناگهان غیب شد. قصاب مرموز بود. چون از سویی صرفن عربده‌کش نبود و از سویی دیگر اهل آرمان و ایده‌ئولوژی. تشنه‌‌ی دیده‌شدن بود. چهل‌و‌سه سال از گم شدن یا دقیق‌تر ناپدیدشدن‌اش می‌گذرد. مُرده؟ در گوشه‌ای کهنسال مشغول طی روزگار است؟ کشته شده؟ معلوم نیست و احتمالن معلوم هم نخواهدشد.

اما این مردِ زورمند با دارودسته‌اش در میانه‌ی تاریخِ ما چه می‌کرد؟ چگونه رابطی شد بین آمریکایی‌ها و روس‌ها؟ چه‌گونه توانست مشتی ماشالای نوبری شود که گاو زمین بزند و بعدها از هر کس بپرسند بگوید «چیز چندانی از او نمی‌داند». قصاب‌ها تاریخ نمی‌سازند اما می‌توانند برده‌گانی شوند که تاریخ می‌خواهدشان…

محمد رحمانی، نویسنده در کامنتی برای این پست آقای یزدانی خرم نوشته است: مدتی در دهه‌ی شصت زندانی شده بود. هنگامی که در دهه‌ی نود به سراغش رفتم گفتند فوت شده است.

کانال عصر ایران در تلگرام

دیگر خبرها

  • پیشوندها و پسوندها در ادبیات باشگاههای فوتبال ایران
  • سناتور آمریکایی خطاب به دانشجویان حامی غزه: شما در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید
  • سندرز خطاب به دانشجویان حامی غزه: شما در طرف درست تاریخ ایستاده‌اید
  • جمعی از اساتید ادبیات به تماشای «مست عشق» نشستند/ حسن فتحی: جهانِ پر از طمع و ویرانی را با افعال خود سیاه‌تر نکنیم
  • تصویری متفاوت از فرودگاه مهرآباد ۶۹ سال قبل + عکس
  • (ویدئو) نجات ۱۶ توله خرس سیاه در خطر انقراض از استخراج کیسه صفرا
  • کشف و ضبط داروی قاچاق و تاریخ گذشته
  • دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان: زهرا ملکی قربانی در تهران فوت کرده نه جاسک!
  • ادبیات عجیب یک افغانی درباره ایران و افغانی‌های مهاجر
  • ماشاالله قصاب کیست و کجاست؟ (+عکس)